نورنیوز- گروه بین الملل: سوئد در سده گذشته، خود را الگوی » بیطرفی « و »پایبندی به حقوق بشر و دموکراسی« در غرب معرفی کرده است، اما تاریخ این کشور سرشار از تناقضهای راهبردی است. در جنگ جهانی دوم، دولت سوئد علی رغم ادعای بیطرفی، همکاری اقتصادی و لجستیکی با آلمان نازی داشت و در دوران جنگ سرد نیز، با وجود شعار بیطرفی، عملًا در هماهنگی با بلوک غرب عمل میکرد. امروز همان روحیه ریاکارانه در قالب »آزادی بیان« برای توجیه توهین به مقدسات اسلامی بازتولید میشود؛ آزادی بیانی که در برابر نفی هولوکاست جرم است، اما در برابر توهین به اسلام و قرآن، بهعنوان «حق آزادی بیان» تفسیر میشود.
جامعه مسلمانان؛ از همگرایی تا هدف نفوذ امنیتی
بر اساس آمار رسمی در سوئد، مسلمانان حدود ۱۰ درصد جمعیت این کشور، یعنی نزدیک به یک میلیون نفر را تشکیل میدهند که غالبا از مهاجران سوری، عراقی، سومالیایی، ایرانی و افغان تشکیل شده اند.
با این حال، در سالهای اخیر، سرویس اطلاعاتی سوئد(سپو) با شعار »پیشگیری از تروریسم و افراط گرایی« اقدام به نفوذ سیستماتیک در مساجد، جوامع و مراکز فرهنگی مسلمانان کرده است. نشانه های متعددی از عضوگیری مستقیم مأموران اطلاعاتی در میان مسلمانان منتشر شده که هدف آن نه مقابله با تروریسم، بلکه هویتزدایی از مسلمانان مهاجر و کنترل فرهنگی آنان است. عملیات هایی که پس از عضویت سوئد در ناتو تشدید هم شده است.
تجربه شخصی من در دانشگاه کارولینسکا نشان میدهد که این سیاست حتی به محیط های علمی نیز سرایت کرده است. در نمازخانه دانشگاه، جریانهای وهابی و سلفی که به ظاهر از حمایتهای غیررسمی نهادهای امنیتی برخوردار بودند، عملًا فضای مذهبی را قبضه کرده و با برچسب زنی به منتقدان، تلاش میکردند صدای اندیشه ورزان شیعی و منتقد را خاموش کنند.
اسلام ستیزی در ساختار سیاسی
در سطح کلان، حزب راست افراطی »دموکرات های سوئد« توانسته است گفتمان ضد مهاجر و اسلام ستیزانه را از حاشیه به متن سیاست رسمی بکشاند. در کنار آن، چهره هایی چون ا با بوش، معاون نخست وزیر و رهبر حزب دموکرات مسیحی، با مواضع آشکار اسلام ستیزانه و طرفدارانه نسبت به رژیم صهیونیستی، نقش مهمی در عادی سازی فضای تبعیض آمیز علیه مسلمانان ایفا کرده اند.
گرچه در ظاهر، سوئد دولت مستقل فلسطین را به رسمیت شناخته، اما در عمل، چهره هایی مانند بوش بارها تأکید کرده اند که »شریعت اسلامی هیچ جایگاهی در سوئد ندارد «و در جریان کشتار غزه در سال ۲۰۲۵ نیز مدعی شده اند که »اسرائیل با این اقدامات به جهان خدمت میکند«؛ سخنانی که عملًا به توجیه کشتار غیرنظامیان فلسطینی تعبیر میشود.
چنین اظهاراتی نه تنها به گسترش نفرت پراکنی علیه مسلمانان دامن میزند، بلکه بازتاب دهندهی پیوند عمیق میان سیاستهای داخلی ضداسلامی و همسویی فکری با محافل صهیونیستی است.
در همین حال، جریان ایران ستیزی نیز در صدر دستور کار رسانه های اصلی سوئد قرار دارد؛ رسانه هایی که با تکرار روایتهای امنیتی و اتهام زنیهای بی اساس به ایران و مسلمانان، زمینه ی ذهنی لازم برای تشدید فضای بی اعتمادی و تبعیض را فراهم میکنند.
در چنین فضایی، دفاع از اسلام یا حتی ابراز ساده ی هویت اسلامی میتواند به برچسب »ناسازگاری با ارزشهای لیبرال-فمینیستی« منجر شود — برچسبی که پیامدهای پنهان و سنگینی از جمله محدودیت های شغلی، حذف اجتماعی و قرار گرفتن زیر نظارت امنیتی برای فرد در پی دارد.
بحران های داخلی و نیاز به دشمن سازی
بحرانهای اقتصادی و اجتماعی سوئد نیز به این روند دامن زده است. در پی جنگ اوکراین، تورم رسمی این کشور در سال ۲۰۲۳ حدود ۹ درصد و نرخ بیکاری نزدیک به ۸ درصد بوده است که بالاترین میزان در میان کشورهای اسکاندیناوی است. افزایش جرم و نارضایتی عمومی و ناتوانی در مدیریت انها، دولت را به سمت فرافکنی روانی و ساختن »دشمن داخلی« سوق داده است؛ دشمنی که نامش را »اسلام«گذاشته اند.
هشدار برای جهان اسلام
با توجه به ترکیب جمعیتی خاص سوئد — شامل درصد بالای مهاجران مسلمان از کشورهای مختلف — در کنار حضور مؤسسات علمی و تحقیقاتی باسابقه نظیر بنیاد نوبل، فعالیت نهادهای اطلاعاتی ناتو، و نفوذ حلقه های قدرت صهیونیستی و اسلام ستیز، این کشور به تدریج به یکی از کانونهای تهدید نرم و عملیات اطلاعاتی علیه جهان اسلام بدل شده است؛ کانونی که با بهره گیری از پوششهای فرهنگی، رسانه ای و آکادمیک، اهداف سیاسی و امنیتی خود را پیش میبرد.
همانگونه که حضرت آیت الله خامنه ای در پیام خود در سال ۱۴۰۲ تصریح کردند:
»دولت سوئد با حمایت از چنین جنایاتی، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته است. «