نورنیوز- گروه سیاسی: وزن جملات و عبارات بهکار برده شده جدید با بار حقوقی نشان از اهداف امارات در این راه دارد که توانسته با چراغ سبز عربستان به راحتی این شورا را سپر اقدامات خود در این زمینه قرار دهد! درج جملاتی نظیر «احترام کامل به حاکمیت ۶ کشور عضو و هشدار به اینکه، هرگونه تجاوز به حاکمیت هر یک از این کشورها، تهدیدی مستقیم برای امنیت جمعی آنان بهشمار میآید»، که بیش از بار حقوقی آن کمی بوی تهدید هم از جهت سیاسی میدهد!
این بیانیه در کنار محکومیت ساخت و ساز و رزمایش نظامی ایران در این جزایر و اظهارات برخی مقامات ایرانی درخصوص جزایر و سفرهای مکرر مقامات بلندپایه ایران را تنشزا و علیه امارات خواندن و تاکید بر اینکه جزایر سهگانه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی متعلق به امارات است، نوعا « عبارات جدیدی و نسبتا» تندی هستند که امارات توانسته از اعضای شورای همکاری بگیرد که در کنار عبارات قدیمی مانند حمایت از حق حاکمیت امارات بر این جزایر، دانستن میدان آرش (الدره) در آبهای سرزمینی کویت و مالکیت منابع طبیعی آن در منطقه آبی مشترک عربستان و کویت آمده است که در مجموع بیانیه را تندتر، تفصیلیتر از همیشه و بسیار مداخلهجویانه و حاوی مداخلات عجیبی در امور داخلی ایران نیز کرده است و به نظر بنده، علاوه بر بیانات شفاهی مقامات رسمی و وزارت امور خارجه، نویسندگان و رسانهها باید بهصورت کتبی هم به کلیه شش کشور حاضر در اجلاس به طور کتبی نیز اعتراض شود!
سیر تحول موضع امارات در این مورد از سال 1994 و صدور بیانیههای آن کشور، دو و چندجانبه نشان میدهد تندتر شدن لحن بیانیهها رابطه مستقیمی با اوضاع سیاست داخلی و خارجی ایران دارد و این درحالی است که ایران این مساله را صرفا ناشی از عوامل سیاسی نمیبیند و طبعا باید به آن به صورت یک مساله سرزمینی با تاثیرات ژئوپلیتیکی و امنیت ملی نگاه کند که منطقا نوع واکنشش هم در همین سطح باید باشد اما تاکنون فقط علاوه بر اقدامات اداری و اجرایی بیشتر در سطح صدور بیانیه به موارد مطروحه بوده است! اما با نگاهی کلاننگر میتوان به این نتیجه رسید که دیگر سیاست بیانیه در مقابل بیانیه جواب نخواهد داد! امارات بعد از ماجرای قایق خاطر در سال 1373 که پرونده جزیره بوموسی از شارجه و دو تنب از رای الخیمه به ابوظبی منتقل شدند، یک استراتژی بینالمللی کردن موضوع برای یارگیری و اجماعسازی علیه ایران را اتخاذ کرده است و قدم به قدم پیش میبرد! و درصدد است این پرونده را تبدیل به یک موضوع صلح و امنیت بینالمللی علیه ایران بکند! ابتدا بعد از بیانیههای خود امارات و طرح موضوع در مجمع عمومی سازمان ملل به دستور کار دایمی سازمانهای منطقهای همچون شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه عرب کشاند و سالانه چند بیانیه مشترک صادر شد. سپس این ادعا در بیانیههای دوجانبه عربی و از دو، سه سال پیش در بیانیهای مشترک با چین، سپس روسیه و در آخرین قدم با اتحادیه اروپا بیانیههای مشترک صادر کرده و به نظر میرسد این مسیر را با تند کردن جملات، ادامه خواهد داد. از سیر حرکتی امارات میتوان چنین نتیجه گرفت که احتمالا قصد دارد در پی ادامه این اقدامات موضوع را به مجمع عمومی کشانده و درخواست اخذ نظر مشورتی از دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه نماید و اگر بتواند مراتب را در شورای امنیت که پرونده جزایر از سال 1971 در آنجا باز است رای مشورتی بگیرد! جدای از ابعاد حقوقی این روند که در جای خود باید بحث شود، اما این روندی که طی این سه دهه امارات آغاز و صبورانه و مجدانه و با اهرم اقتصادی و تطمیع کشورها دنبال میکند، ابعاد سیاسی و ژئوپلیتیکی درهم تنیده شدهاند!
امارات به طور عام اگرچه برای افزایش انسجام داخلی امارتهای هفتگانه و ابوظبی به طور خاص برای تحکیم موقعیت خود در میان خاندانهای امیرنشینها، خودش انگیزه برای پیگیری دارد، اما در این راه تنها نیست بلکه هم کشورهایی در منطقه همچون عربستان و اسراییل و خارج آن همچون امریکا برای در فشار قرار دادن ایران و در ضمن امتیاز گرفتن از ایران او را در این راه پشتیبانی میکنند! که منافعی هم از قبل امارات برای آنها مترتب است! این پشتیبانی صرفا در بخش سیاسی و بحث ادعای امارات بر جزایر ایرانی نیست، بلکه جدای از عوامل داخلی، از جمله خواست مسوولان اماراتی در نوسازی کشور با استفاده بهینه از پول فروش نفت، آنچه که در این نوسازی به عامل خارجی مربوط میشود سیاست امریکا و اسراییل در تقویت اقتصادی امارات است تا هم با خرید تسلیحات غربی پیوندش با غرب و بازگشت پول فروش نفت به آن بلوک تقویت و محکمتر شود و هم در مقابل ایران قدرتمند شود!
و لذا حمایت غرب از امارات در کل تبدیل به یک عامل ژئوپلیتیکی شده که در صورت تحقق خواسته امارات به هر نوعی، میتواند توازن منطقهای را بههم بزند. پس این ادعای امارات از جنبه سرزمینی به جنبه ژئوپلیتیکی با اثرات امنیت ملی برای ایران تمام خواهد شد! و اینجاست که این امر، ایران را به نقطه بدون بازگشت میرساند تا به هر قیمتی به هیچ مصالحهای تن ندهد و اینکه ایران میگوید هیچ کشوری برای اعمال حاکمیت بر خاک خودش به دادگاه نمیرود و به مذاکره دوجانبه هم تن در نمیدهد، بر همین اساس است. پس این راهی که امارات شروع کرده بعید است انتهای خوبی داشته باشد! زیرا ایران علاوه بر حقانیت از منظر مالکیت حقوقی و سرزمینی و اعمال حاکمیت و تصرف و سلطه مدام، چون موضوع جزایر با امنیت ملی و اقتدار حکومت گره خورده است و این راهی برای ایران باقی نمیگذارد که به سمتی حرکت کند که امارات را متوجه این موضوع کند که بین ادامه این روند با بههم خوردن رابطهاش با ایران یکی را انتخاب کند! البته این احتمالا انتهای روند نیست و این موضوع میتواند رابطه دو کشور را کاملا تخریب و خصمانه نیز نماید.
به این موضوع از زاویه دیگر یعنی مردم ایران هم میتوان نگریست: مسائل سرزمینی برای ایرانیان، به دلایل سابقه تاریخی و از دست رفتن بخشهایی از ایران در شمال، جنوب و شرق کشور، تبدیل به یک حالت نوستالژیک قوی شده ! و مخصوصا این جزایر یک موقعیت اجماع ساز و انسجامبخش پیدا کرده است و هرگونه تهدیدی که متوجه آنها شود، سبب افزایش انسجام ملی خواهد شد و مردم پشت سر حکومت برای هر گونه تصمیمی خواهند ایستاد و اتفاقا این اقدام امارات را حکومت میتواند با تبدیل تهدید به فرصت، با سلسله اقداماتی تبدیل به فرصتی اجماعساز نماید، یعنی این یک فرصت طلایی برای حکومت است که در این شرایطی که انسجام به دلایل ساختاری و رویکردی و اوضاع داخلی و آسیب به اهرمهای بازدارنده سیاست خارجی به حداقل رسیده، چه بسا حکومت وسوسه شود تا اجازه ندهد امارات در این پروژه یارگیری و اجماعسازی بینالمللی بیشتر پیش رود چه رسد به اینکه موفق گردد و این الزاماتی دارد که باید رعایت و اجرا شود! انشاءالله.
استاندار پیشین هرمزگان
و دیپلمات بازنشسته
اعتماد