نورنیوز- گروه اجتماعی: هر جامعهای در مقاطعی از تاریخ خود با نقطهعطفهایی روبهرو میشود؛ لحظاتی که در ظاهر آراماند، اما زیر پوست آنها تغییرات عمیقی جریان دارد. تحولات جمعیتی یکی از همین نقاط تعیینکننده است؛ تغییراتی که معمولاً بیسروصدا آغاز میشوند اما اثراتشان تا نسلها باقی میماند. امروز ایران دقیقاً در چنین مرحلهای ایستاده است؛ مرحلهای که اگر درست فهم نشود، مسیر توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور را به شدت تحتتأثیر قرار خواهد داد.
سهم بالای ایران از یک چالش جهانی
در نگاه اول ممکن است تصور شود این تغییرات جمعیتی مثل کاهش ازدواج، افت نرخ فرزند آوری و افزایش تجرد، مسائلی صرفاً داخلی و مربوط به ایراناند؛ و حاصل شرایط اقتصادی یا تغییرات فرهنگی جامعه ما. اما وقتی این روندها را در چارچوب وسیعتری ببینیم، متوجه میشویم که ایران تنها بازیگر این میدان نیست. جهان طی سه دهه اخیر دستخوش موج کمسابقهای از تغییرات جمعیتی شده است؛ موجی که از شرق آسیا و اروپا آغاز شد و حالا تقریباً همه کشورها را درگیر کرده است. بسیاری از دولتها با چالش کاهش باروری، کوچک شدن خانوادهها و افزایش سن ازدواج دست به گریباناند، و با وجود صرف هزینههای هنگفت، هنوز راهحل قطعی برای آن پیدا نشده است.
بااینحال، آنچه وضعیت ایران را متمایز میکند، شتاب این تحولات است. طبق آمارهایی که دبیر ستاد ملی جمعیت کشور ارائه کرده است، فقط کافی است چند شاخص را کنار هم بگذاریم تا عمق این دگرگونی نمایان شود: نرخ باروری که در دهه ۶۰ حدود ۶.۸ فرزند برای هر زن در سن باروری بود، امروز به کمتر از ۱.۵ رسیده؛ تعداد ازدواجها نسبت به یک دهه قبل تقریبا ۶۰ درصد کاهش یافته؛ یعنی در سالهای 1390 تا 1392، حدود 800 هزار ازدواج ثبت میشد اما این رقم در سال 1403 به 480 هزار ازدواج رسیده؛ فاصله بین ازدواج و تولد فرزند اول بیش از ۴ سال شده؛ و فاصله فرزند اول تا دوم به حدود ۶ سال رسیده است. حتی آمار تجرد قطعی ــ یعنی زنانی که تا ۵۰سالگی ازدواج نکردهاند ــ هفت برابر شده است. اینها ارقام کوچک یا معمولی نیستند؛ نشانههای آشکاری از یک دگرگونی گستردهاند.
برای فهم این تغییرات، باید از قضاوتهای ساده پرهیز کرد. کاهش ازدواج یا کم شدن فرزندآوری فقط به «بیمیلی نسل جدید» یا «تغییر ارزشها» محدود نمیشود. مجموعهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کنار هم این روند را شکل دادهاند؛ عواملی که مشابه آنها در بسیاری از کشورها نیز دیده میشود. امروز جوانان برای ورود به زندگی مشترک، پیشنیازهایی دارند که نسلهای قبلی کمتر به آن فکر میکردند: شغل پایدار، درآمد کافی، مسکن قابل تهیه، و امکان رشد فردی همزمان با تشکیل خانواده. در گذشته چند نسل زیر یک سقف زندگی میکردند و بدون داشتن شغل یا خانه مستقل هم زندگی مشترک را شروع میکردند؛ اما سبکزندگی امروز چنین ساختاری را برنمیتابد.
در کنار این تغییرات اجتماعی، دگرگونی فرهنگی مهمی نیز رخ داده است. در بسیاری از جوامع، از جمله ایران، فردگرایی بیش از گذشته تقویت شده و مسیر تحصیل و اشتغال طولانیتر شده است. افراد تمایل دارند قبل از ورود به مسئولیتهای خانوادگی، هویت شغلی و اجتماعی خود را تثبیت کنند. همین امر، سن ازدواج و سن فرزندآوری را در کلانشهرها به محدودههای بیسابقه رسانده است؛ تا آنجا که در تهران، میانگین اولین فرزندآوری زنان به حدود ۳۰ سال رسیده است.
آیا امکان جبران هست؟
اینها فقط آمارهای خشک نیستند؛ پیامدهای آنها میتواند تا دههها بر چهره ایران اثر بگذارد. کاهش ازدواج یعنی کاهش تولد، و کاهش تولد یعنی کاهش نیروی کار آینده. کشوری که تعداد موالیدش به زیر یک میلیون نفر رسیده، ناگزیر باید خود را برای جامعهای سالمندتر آماده کند؛ جامعهای که در آن هزینههای سلامت، بازنشستگی و خدمات اجتماعی به مراتب سنگینتر خواهد شد. همزمان، فشار بر نسل جوان برای تأمین مالی ساختارهای اجتماعی افزایش مییابد و پنجره فرصت رشد اقتصادی آرامآرام بسته میشود.
البته هنوز دیر نشده است. ایران همچنان در دوره «پنجره جمعیتی» قرار دارد؛ دورهای که بیشترین سهم جمعیت در سن کار است و میتواند موتور توسعه کشور باشد. اما این فرصت محدود است. اگر امروز برای فهم ریشههای تغییرات جمعیتی و اصلاح سیاستها کاری نکنیم، فردا مجبور خواهیم بود با هزینههای چندبرابری و گزینههای محدودتر با تبعات آن کنار بیاییم.
مهمترین نکته این است که رویکردهای سادهانگارانه یا صرفاً دستوری، راهحل مناسبی برای این مسئله نیست. همانطور که تجربه کشورهای مختلف نشان داده، بازگشت به نرخهای باروری سابق تنها زمانی ممکن است که کیفیت زندگی، امنیت شغلی، دسترسی به مسکن، پشتیبانی از خانوادهها، و تصویر فرهنگی مثبت از خانواده و فرزندآوری همزمان تقویت شود. مسئله جمعیت، یک موضوع اقتصادی صرف یا فرهنگی صرف نیست؛ موضوعی چندلایه است که راهکارهای میانبخشی میطلبد.
تحولات جمعیتی ایران اگرچه شباهتی با روند تغییرات جهانی دارد، اما پیامدها و راهحلهای آن کاملاً بومی است. امروز شاید آرام باشد، اما آینده این روند آرام نخواهد بود. اکنون زمان بازاندیشی است؛ زمانی برای اینکه با واقعبینی، صداقت و سیاستگذاری دقیق، آینده جمعیتی کشور را از تهدید به فرصت تبدیل کنیم.