نورنیوز-گروه بینالملل: رأیگیری ۱۳ نوامبر ۲۰۲۵ در اتحادیه آکسفورد، (یکی از قدیمیترین مجمعهای بحث دانشجویی جهان) نه تنها یک تصمیم دانشجویی، بلکه نوعی بازخوانی انتقادی سیاستهای چند دههای اسرائیل در منطقه بود. رأی قاطع ۲۶۵ در برابر ۱۱۳ نشان داد که گفتمان امنیتی در غرب در حال تغییر است و دانشگاهها نخستین کانون این تغییرند. تصویب این پیشنهاد به معنای آن بود که جمعی از آگاهترین دانشجویان سیاسی جهان، اسرائیل را عامل بزرگتری در بیثباتی میدانند؛ برداشتی که برخلاف روایت رسمی حامیان تلآویو، بر شواهد میدانی و تاریخی تکیه دارد. محمد اشتیه، نخستوزیر سابق تشکیلات خودگردان فلسطین، مهمترین سخنران موافق، بر ترکیبی از رفتارهای توسعهطلبانه، اشغال مداوم، نادیدهگرفتن قطعنامههای سازمان ملل و داشتن سلاح هستهای تأکید کرد؛ مؤلفههایی که کمتر دولتی در جهان به چنین سطحی از نقض قوانین بینالمللی رسیده است. او با اشاره به شهرکسازیهای پیدرپی و رژیمی که حتی گزارشگران سازمان ملل آن را «آپارتاید ساختاری» میخوانند، نتیجه گرفت که بدون مهار اسرائیل، امکان دستیابی به ثبات منطقهای یک توهم سیاسی است.

در کنار او، الکس وبستر و جسیکا رو از دانشگاه آکسفورد و عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ پیشین ایران نیز بر مؤلفههای تاریخی، ایدئولوژیک و امنیتی تأکید کردند که به باور آنان اسرائیل را به منبع اصلی تنش بدل کرده است.
اما آنچه این رأی را جنجالیتر کرد، واکنش شدید مخالفان بود. هیلل نویر، (مدیر اجرایی سازمان «دیدهبان سازمان ملل» در ژنو) سخنران اصلی مخالف، تلاش کرد روایت مسئله را وارونه جلوه دهد و ایران را منبع اصلی بیثباتی معرفی کند؛ روایتی که طی سالهای گذشته بارها توسط محافل نزدیک به لابیهای اسرائیلی تکرار شده است. او گفت که شبکه «نیابتی» ایران در منطقه جنگها را آغاز میکند. اما این ادعا با یک پرسش ساده متزلزل میشود: اگر معیار بیثباتی «شروع جنگ» است، آیا دهها عملیات نظامی اسرائیل از لبنان تا غزه و سوریه، ترورها، حملات هوایی مکرر، و محاصرههای طولانیمدت مصداق آغاز جنگ نیست؟
نویر حمله آوریل ۲۰۲۴ ایران را «گواهی بر بیثباتسازی تهران» معرفی کرد، اما عمداً واقعیتی کلیدی را نادیده گرفت: این اقدام در پاسخ به حمله اسرائیل به ساختمان دیپلماتیک ایران در دمشق بود؛ حملهای که حتی برخی متحدان غربی آن را نقض آشکار کنوانسیونهای دیپلماتیک توصیف کردند. بنابراین، استدلال نویر برخلاف منطق حقوق بینالملل است؛ زیرا واکنش ایران در چارچوب «دفاع مشروع» تعریف میشود، در حالی که تجاوز اولیه اسرائیل هیچ توجیه حقوقی ندارد.
او همچنین ادعا کرد که مشارکت عربستان و اردن در خنثیسازی آن حمله «اجماع علیه ایران» را نشان میدهد؛ در حالی که بسیاری از تحلیلگران این رفتار را بیشتر اقدامی برای جلوگیری از یک جنگ فراگیر میدانند، نه حمایت سیاسی از اسرائیل. حتی کشورهای عربی که با تلآویو همکاری امنیتی دارند، بارها از سیاستهای آن در غزه و کرانه باختری بهشدت انتقاد کردهاند.
واقعیت این است که روایت مخالفان در آکسفورد بر چند گزاره تکراری استوار است: بزرگنمایی نقش ایران، حذف سابقه اشغالگری اسرائیل و نادیدهگرفتن دهها گزارش بینالمللی درباره نقض حقوق بشر توسط تلآویو. این روایت در فضای دانشگاهی، که بر داده، اسناد و انسجام منطقی تکیه دارد، کمتر پذیرفته میشود؛ و رأی قاطع اتحادیه آکسفورد خود شاهدی بر همین مسئله است.
این رویداد نشان داد که نبرد روایتها در خاورمیانه در حال تغییر است. دانشگاهها نخستین جایی هستند که غبار تبلیغات کنار میرود و سیاستها با معیارهای واقعیتری سنجیده میشوند.
