نورنیوز-گروه سیاسی: گزارش گاردین تصویری متفاوت از زندگی ثابتی ارائه میدهد. او در محله اعیاننشین ویندرمیر فلوریدا، در عمارت ساحلی ۳.۶ میلیون دلاری خود، چهرهای آرام و بازنشسته دارد؛ مردی که همسایگانش او را تنها یک «پیتر» ساده میپندارند. اما واقعیت این است که «پیتر» همان پرویز ثابتی است؛ چهرهای که در دهه پنجاه خورشیدی یکی از ارکان اصلی ساواک بود.
بر اساس اسناد، ثابتی و خانوادهاش دستکم مالک هشت ملک لوکس در آمریکا هستند. این حجم از دارایی نه محصول کار مشروع بلکه حاصل خروج میلیونها دلار از ایران در روزهای پرآشوب پیش از انقلاب است. ثروتی که میتوانست صرف توسعه و رفاه مردم شود، امروز در پشت دیوارهای بلند عمارتهای غربی پنهان مانده است.
اسناد محرمانه و پولهای گمشده
بر پایه اسناد وزارت خارجه آمریکا و تحلیلهای سازمان سیا، خانواده ثابتی موفق شدند بیش از ۲۰ میلیون دلار از ایران خارج کنند. این تنها یک نمونه از دهها پرونده مشابه است که نشان میدهد چگونه حلقه نزدیکان دربار پهلوی، سرمایه ملی را به جیب زدند و آن را به دلارهای آمریکا و پوندهای اروپایی تبدیل کردند.
این ثروتهای عظیم در شرایطی منتقل شد که ملت ایران زیر فشار اقتصادی، تورم و شکاف طبقاتی دستوپا میزد. چنین واقعیتی ثابت میکند که غارت، بخش جداییناپذیر از ساختار شاهنشاهی بود؛ رژیمی که در ظاهر مدرنسازی را تبلیغ میکرد، اما در عمل، کشور را به جولانگاه چپاول و وابستگی بدل ساخته بود.
میراث تاریک نظام شاهنشاهی
پرویز ثابتی صرفاً یک «ثروتمند فراری» نیست؛ او نماد ترکیب سرکوب و غارت در نظام پهلوی است. اسناد سیا او را یکی از قدرتمندترین و هراسانگیزترین چهرههای دستگاه امنیتی معرفی کردهاند؛ کسی که اختیار بازداشت، شکنجه و حتی مرگ هزاران نفر از مخالفان را داشت.
اکنون همان فرد در قامت یک بازنشسته آرام، تلاش میکند گذشته خونین خود را پنهان کند. این تغییر چهره، تنها یک حرکت فردی نیست؛ بلکه بازتاب راهبردی جریان پهلویچیها برای «سفیدنمایی» تاریخ است. آنان میکوشند حافظه جمعی را تغییر دهند و نسل جوان را با تصویری تحریفشده از گذشته روبهرو کنند.
ضرورت بازخوانی خیانتها
افشای پرونده ثابتی یک روایت شخصی نیست؛ بلکه بخشی از داستان بزرگتر خیانت شاه و اطرافیانش به ملت ایران است. آنچه گاردین امروز منتشر کرده، نشان میدهد چگونه یک شکنجهگر میتواند در غرب به شهروندی مرفه تبدیل شود، در حالیکه قربانیان او هنوز زخمهای شکنجه را بر تن و روان خود دارند.
بازخوانی این اسناد، ضرورتی برای حفظ حافظه ملی است. فراموشی این جنایات و غارتها، دروازهای برای بازگشت تبلیغات فریبنده خواهد بود. رژیم پهلوی نهتنها آزادیهای سیاسی را سرکوب کرد، بلکه بنیان اقتصادی کشور را نیز غارت نمود. این ترکیب شوم ـ سرکوب و چپاول ـ میراث اصلی شاهنشاهی بود که انقلاب اسلامی آن را برملا کرد.