نورنیوز-گروه بین الملل: این دیدار تحتالشعاع جنگ اوکراین بود و در حقیقت علت برپائی آن، رسیدن به توافقی برای پایان آن جنگ بود. اما هر دو رئیس جمهور، بعد از دیدار دوجانبه اعلام کردند که توافقی درخصوص آتشبس و پایان جنگ اوکراین به دست نیامده و طرفین توافق کردند که گفتگوها را ادامه دهند. دیدار پوتین ـ ترامپ را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟ در پاسخ به این پرسش باید «جنبههای نمادین»، «جنبههای راهبردی» و «جنبههای روانشناختی» را مدنظر قرار داد پرتو افکنی بر این جنبهها این گزاره را تائید میکند که هر دو رهبر بازگشت به نوعی سیاست جهانی بر پایه قدرتهای بزرگ را دنبال میکنند. البته در پیگیری این سیاست، با دو شخصیت متفاوت و دستور کارهای متفاوت از نظر روانشناسی سیاسی روبهرو هستیم .
دیدارهای رهبران آمریکا و روسیه در دوران پسا جنگ سرد و پیشا جنگ سرد، همیشه پوششی نمادین داشته است. از دیدار نیکسون ـ برژنف در دهه هفتاد سده پیشین میلادی گرفته تا دیدارهای ترامپ و پوتین، در دور اول ریاست جمهوری ترامپ، جنبههای نمادین و تشریفاتی این دیدارها برجسته بوده است. نمادها در همه شئون زندگی منجمله کنش و واکنشهای بینالمللی مهماند. میتوان گفت نمادها، بخشی از محتوی هستند. در دیدار اخیر ترامپ و پوتین، جنبههای نمادین متعدد و متنوع، حائز اهمیت بودند. همین واقعیت که چنین دیداری صورت میگرفت از نظر روابط دوجانبه آمریکا و روسیه و روابط بینالملل، نقطه عطفی محسوب میشود. اما دیگر جنبههای نمادین مانند برگزاری آن دیدار در آلاسکا یعنی خاک آمریکا که بیش از یک قرن قبل روسیه آن را به آمریکا فروخت، پهن کردن فرش قرمز از طرف ترامپ برای پوتین، لباس راحت لاورف در زمان ورود به آلاسکا با تیشرتی که مخفف اتحاد جماهیر شوروی بر آن نقش بسته بود و ابراز امیدواری پوتین به برگزاری دور بعدی در مسکو و بیان این مطلب به زبان انگلیسی که پدیده نادری در دیدارهای رسمی اوست؛ روشن میکند که تحولی در رابطه همه جانبه مسکو و واشنگتن
در حال رخ دادن است.
مخصوصاً اگر در نظر بگیریم که در داخل آمریکا در داخل غرب و اروپا حساسیت منفی نسبت به روسیه و پوتین زیاد است اما در ورای جنبههای نمادین، ابعاد راهبردی حائز اهمیتی وجود دارد. البته در این زمینه برجستهترین موضوع، جنگ اوکراین است. در بیش از شش ماهی که از دور دوم ریاست جمهوری ترامپ میگذرد، مسئله جنگ اوکراین، پیچیدهتر شده است. هر چند که ترامپ ادعا داشت، در صورت به قدرت رسیدن، پرونده منازعاتی چون اوکراین را به سرعت درهم میپیچید، اما واقعیتهای راهبردی در صحنه، منجمله همین دیدار با پوتین، روشن میکنند که مسائل راهبردی راه حلهای ساده ندارند. تعداد متغیرها فراوان و کنشگران زیادند.
اما مهمتر از پدیده راهبردی اوکراین، تمایل آمریکا و روسیه، برای حل و فصل مسائل بینالمللی، به صورت دوجانبه و به اصطلاح، بهصورت ساختوپاخت است بدین صورت که در پروندهها و منازعات راهبردی، دیگر کنشگران منجمله آنها که مستقیم درگیر کشمکشها هستند، نادیده گرفته شده و واشنگتن و مسکو، به دلخواه خود و براساس محاسبات حتی بسیار فردی شده رهبران، در مورد دیگران تصمیم بگیرند. این پدیده که به بازی قدرتهای بزرگ نام گرفته، در تاریخ مناسبات بین آنها، حضور جدی و البته پرنشیب و فرازی دارد و به نظر میرسد که دگربار، روابط بینالملل به سمت توافق بین قدرتهای بزرگ، در حال سیر کردن میباشد البته نباید فراموش کرد که نهایتاً قدرتهای بزرگ، توسط رهبران خود نمایندگی میشوند و از اینجاست که ویژگیها و موقعیت فردی رهبران مطرح شده و جنبه روانشناسی برجستهتر میشود. از این زاویه، ما با دو شخصیت متفاوت و متضاد رو به رو هستیم و بیتردید این زاویه روانشناسانه بر ماهیت، روند و پیآمدهای اجلاس سران آمریکا و روسیه، تأثیر میگذارد.
پوتین، با سابقهای اطلاعاتی، امنیتی و حکمرانی طولانی در روسیه، بیشک، شخصیتی بسیار محاسبهگر، پیچیده، هیاهوگریز و صبور دارد. از نظر داخلی، علیرغم چالشهای مربوط به تلفات جنگ اوکراین، موضع نسبتاً مستحکمی دارد و هماهنگ با تاریخ روسیه که شخصیت قوی را به طور سنتی ترجیح داده، در پی استحکام موضع روسیه در غرب آنها به اندازه کافی با اسرائیل هماهنگ نباشند، به خطر افتند شواهد و قرائن طرفداران این نظریه، انبوه و قابل توجه است.
ترامپ در دورانی که برای رسیدن به قدرت، مبارزات انتخاباتی میکرد، بر این پافشاری میکرد که فهرست اپستین، فهرست دمکراتهای فاسد است و اگر او به قدرت برسد، آن فهرست را افشا میکند اما از زمانی که مجدداً به قدرت رسید از این کار طفره رفت و اعضای دولت او گفتهاند که فهرستی در کار نیست. افشاء پرونده و فهرست اپستین، برای همه دستاندرکاران حاکمیت آمریکا، بسیار پرهزینه است. نبرد قدرت و محور حزب، قطبی شدن جامعه و سیاست در آمریکا، با این ماجرا، جدیتر شده است و حتی ممکن است برای انحراف افکار عمومی، ترامپ و تیم او دست به ماجراجوئیهای داخلی و خارجی بزنند. هر چه هست مثلث قدیمی و کهن ثروت، قدرت و شهوت، قالب مدرن و معاصری یافته است.
اطلاعات