×
حوادث
شناسه خبر : 199181
تاریخ انتشار :

روایت خواهر مقتول از روز واقعه/ نگرانیم قاتل از عقوبت خلاص شود

خانم منصوره قدیری جاوید، در خانواده به «فلور» مشهور بود. خواهر او که به واسطه ارتباط نزدیک با او همیشه همراهش بوده است، می‌گوید: با توجه به تسلط شوهر خواهرم و خواهر او به قوانین و فنون وکالت، نگرانیم از عقوبت خلاص شود و درخواست قصاص داریم.

نورنیوز-گروه حوادث:  قتل بانوی ۵۲ ساله‌ با ضربات چاقو و دمبل توسط همسرش روز یکشنبه ۲۰ آبان منتشر شد؛ او «منصوره قدیری‌جاوید» خبرنگار و پژوهشگر ایرنا بود که خبر تلخ و دردناک قتلش؛ خانواده ایرنا را ماتم زده کرد؛ «منصوره» با صبر و مهر مادری، بغض‌های فروخورده و ترس‌های هر روز رفت اما ممکن است زنانی با وضعیت منصوره هر روز در اطراف ما باشند.

 انتشار خبر قتل هولناک یک زن در شمال پایتخت روز یکشنبه ۲۰ آبان رسانه‌ها را بهت‌زده کرد؛ طبق اعترافات همسر این خانم، انگیزه و عامل وقوع این جنایت مشاجره خانوادگی عنوان شد اما زمزمه این رخداد جنایی آن زمان پررنگ‌تر شد که مشخص شد مقتول «منصوره قدیری‌جاوید» خبرنگار و پژوهشگر خبرگزاری ایرنا بوده و همسرش نیز پروانه وکالت داشته است البته بارها مقامات قضایی اعلام کرده‌اند که شغل و پیشه اشخاص در اتهام انتسابی تاثیرگذار نیست و هر فردی ممکن است در هر جایگاه و موقعیت اجتماعی مرتکب بزه شود؛ به هر روی از آن جهت که طرفین این رخداد به لحاظ پایگاه اجتماعی مطمح نظر بودند، بازتاب این خبر در رسانه‌ها نمود بیشتری پیدا کرد.

با انتشار این خبر در خبرگزاری ایرنا همه بهت زده، همکاران شوکه از اینکه شاید اشتباهی رخ داده باشد یا تشابه اسمی باشد با چشمانی گریان به دفتر کار او در طبقه پنجم رفتند. متاسفانه این خبر تلخ صحت داشت حتی در لحظات اولیه انتشار خبر بسیاری از همکاران در ایرنا نمی‌دانستند که خانم قدیری جاوید دقیقا کدام یک از همکاران است و دنبال عکسی از او بودند. چهره‌ای متین و محجوب که همیشه لبخندی بر لب داشت.

زمزمه این رخداد جنایی آن زمان پررنگ‌تر شد که مشخص شد مقتول «منصوره قدیری‌جاوید» خبرنگار و پژوهشگر خبرگزاری ایرنا بوده و همسرش نیز پروانه وکالت داشته است.

ایرنا به سوگ نشست

اشک و ماتم خانواده ایرنا را فرا گرفت و ایرنا به سوگ نشست.

هر لحظه که در برخی از رسانه‌ها جزئیات بیشتر از این واقعه هولناک جنایی منتشر می‌شد؛ غلیان احساسات و افسوس‌ها و دریغ ها و سوالات و ابهامات هم بیشتر می شد؛ یعنی چه شده که همکارمان که هر روز در کنار ما بود روز شنبه سرکار نیامد و ... .

ابعاد این حادثه تنها به ایرنا محدود نشد و روح جمعی رسانه‌های کشور را نیز جریحه‌دار کرد تا جایی که بسیاری از رسانه‌های مجازی و مکتوب به این مهم پرداختند و سوالاتی از باب خشونت خانگی، خشونت علیه زنان، طلاق و از همه مهمتر سونوشت لایحه «پیشگیری از آسیب دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر سوء رفتار» مورد پرسش قرار گرفت.

روح بلند همکارمان پرکشید و پیکرش روز دوشنبه ۲۱ آبان در خانه ابدی آرام گرفت؛ منصوره با صبر و مهر مادری، بغض‌های فروخورده و ترس‌های هر روز رفت اما ممکن است زنانی با وضعیت منصوره هر روز در اطراف ما باشند از اینرو در ادامه اظهارات خواهر مقتول به جهت بیان روایت دقیق و با هدف تنویر افکار عمومی از وقوع یک قتل ناگوار آمده است.

خانم منصوره قدیری جاوید، در خانواده به «فلور» مشهور بود. خواهر او که به واسطه ارتباط نزدیک با او همیشه همراهش بوده است، می‌گوید: با توجه به تسلط شوهر خواهرم و خواهر او به قوانین و فنون وکالت، نگرانیم از عقوبت خلاص شود و درخواست قصاص داریم.

روایت خواهر مقتول از روز واقعه/ نگرانیم  قاتل از عقوبت خلاص شود
 

خواهر منصوره روز وقوع حادثه را چنین روایت می‌کند:

حوالی ساعت ۱۵ بود که همکار منصوره با من تماس گرفت و از من پرسید، چرا خواهرت امروز سر کار نیامده است؟ آن روز من و منصوره ساعت ۵ بعد از ظهر وقت دکتر داشتیم و قرار بود به خیابان کارگر برویم. بنا داشتم جلوی محل کارش با او قرار بگذارم. وقتی همکارش از غیبت او خبر داد، من با منصوره تماس گرفتم اما جواب نداد. به بهانه‌ای با مادرم تماس گرفتم تا ببینم از منصوره خبر دارد یا نه که او هم خبری نداشت.

با برادرم تماس گرفتم و گفتم از منصوره خبر داری یا نه؟ چون از محل کار او با من تماس گرفتند و گفتند که امروز سر کار نرفته است؛ دلشوره داشتم. برادرم گفت چه کار کنیم؟ گفتم می‌خواهم به خانه او بروم.

قاتل ۶ سال یا بیشتر بود که با ما ارتباط خانوادگی نداشت و ما فقط خواهرم را بیرون از منزلش می‌دیدیم؛ با برادرم به سمت منزل او راه افتادیم و نزدیک ساعت ۴ بود که به درب منزل منصوره رسیدیم. چون شرایط را می‌دانستم، گفتم اگر زنگ در را بزنم ممکن است از آیفون تصویر مرا ببینند و در را باز نکنند؛ به همین خاطر زنگ طبقه پنجم را که صاحبخانه ساکن است، زدم و گفتم مستاجرتان در را باز نمی‌کند که ایشان گفت باید زنگ سرایداری را بزنی. زنگ سرایدار را زدم و در باز شد و از در پارکینگ وارد شدم.

با توجه به تسلط شوهر خواهرم و خواهر او به قوانین و فنون وکالت، نگرانیم از عقوبت خلاص شود و درخواست قصاص داریم.

سرایدار از من پرسید کجا می‌روی؟ حق نداری از پارکینگ به داخل بروید. به او توضیح دادم که از صبح خواهرم گم شده و در جستجو برای یافتن او هستم و می‌خواهم ببینم خانه است یا نه؟ این موضوع را که گفتم، سرایدار همراه من به طبقه بالا آمد. درب آکاردئونی واحد باز بود و درب چوبی بسته بود. با دست و انگشترم محکم به در کوبیدم اما در را باز نمی‌کردند؛ در حالی که با سرایدار مشغول صحبت بودم، یکباره در باز شد و شوهر خواهرم که گوشی دستش بود، با خونسردی و ظاهری مرتب جلوی در آمد.

با این که ۶ سال یا بیشتر بود او را ندیده بودم، اصلا از دیدن من تعجب نکرد. از او پرسیدم منصوره کجاست؟ با بی‌تفاوتی گفت با پسرم به سینما رفته‌اند. گفتم تلفنش را جواب نمی‌دهد. گفت حتماً سایلنت است.

روز شنبه بسیار بعید بود منصوره به سینما برود و تازه ساعت ۵ با من قرار داشت و وقت دکتر داشتیم. اینجا بود که شک کردم. به دروغ به او گفتم در خیابان بودم و کیف مرا زدند؛ آمده بودم که از منصوره پول نقد بگیرم. از او پرسیدم که شما پول نقد ندارید؟ گفت پول نقد ندارم اما می‌توانم کارت به کارت کنم که من گفتم کارت‌های بانکی مرا در کیفم زدند و کارت همراهم نیست. پرسید پس می‌خواهید چه کار کنید؟ گفتم با پسرم تماس می‌گیرم و از او می‌خواهم که برای من اسنپ بگیرد. به من گفت بیا داخل بنشین تا من برایت اسنپ بگیرم که قبول نکردم.

به دلیل اینکه نمی‌خواستم برادرم با شوهر خواهرم روبرو شود؛ او در کوچه منتظر ایستاده بود؛ از پله‌ها پایین رفتم و شوهر خواهرم همچنان ایستاده بود و در را نمی‌بست. به محض اینکه جلوی در نزد برادرم رسیدم از گوشی منصوره به من پیام داد.

برای من نوشته بود که گوشی من در جوی آب افتاده و نمی‌توانم تلفن‌ها را جواب دهم. برایش نوشتم منصوره کجایی؟ جواب داد: بیرونم. برای او نوشتم من جلوی خانه شما هستم. پاسخ داد: نگران شدی؟ این پیام را که دیدم متوجه شدم که او نیست؛ چون ادبیات و بیان او را می‌شناختم. متوجه شدم که گوشی دست همسرش است. از او سوالی درباره موضوعی پرسیدم که بین خودمان بود و جواب نداد؛ از اینجا بود که مطمئن شدم گوشی دست همسرش است.

برادرم گفت من اینجا می‌مانم اما تو اسنپ بگیر و به خانه برگرد؛ اما چون نگران بودم در نبودنم با برادرم روبرو شود، گفتم بیا با هم به خانه برویم و اگر منصوره با من تماس گرفت و صدای او را شنیدم که هیچ؛ اما اگر تماسی نگرفت، دوباره به اینجا برمی‌گردیم.

وقتی به منزل رسیدم و همسرم نگرانی مرا دید و گفتم از صبح از خواهرم بی‌خبر هستم، گفت برای چه به خانه برگشتی؟ باید با پلیس تماس می‌گرفتید؛ نگرانی‌ها و دلشوره‌هایم بیشتر شد. با برادرم تماس گرفتم و بعد از هماهنگی، همراه او، همسرم و پسرم حدود ساعت ۹ به درب منزل آنها رسیدیم.

باز هم هرچه در زدیم، باز نکرد. ناچار با پلیس تماس گرفتیم؛ پلیس هم هرچه در زد، در را باز نکرد. از مامور پلیس خواستیم در را باز کنند که گفت امکان این کار را ندارند و باید حکم قضایی داشته باشند. همان موقع به کلانتری رفتند و حکم ورود به منزل گرفتند؛ گویا با پلیس جنایی هم تماس گرفتند. آتش‌نشانی هم آمد؛ صاحبخانه به آتش نشانی گفت درب منزل را بشکنید.

صاحبخانه و همسایه روبه‌رویی واحد خواهرم هم حضور داشتند. همسایه واحد روبرویی گفت، ساعت هشت صبح در این خانه دعوا شد و ما صدای خانم را شنیدیم.

آتش‌نشانی در را شکست و با تعجب دیدیم همسر خواهرم پشت در است؛ پسرش هم در اتاق بود و وقتی در باز شد، هولناک جلوی در آمد. با اینکه این همه داد زدیم و در زدیم، تا در باز شد، همسر خواهرم گفت چه خبر است و اعتراض کرد که چرا وارد خانه من شده‌اید؟

به پسر خواهرم گفتم مادرت کجاست؟ گفت پدرم گفته او در بیمارستان بستری شده؛ به او گفتم اما پدرت به من گفت که تو با او امروز سینما بودید. نگاهی به پدرش انداخت و متوجه شد به او دروغ گفته است.

گویا قاتل صبح پسرش را از خانه بیرون برده و قبل از اینکه منصوره به سر کار برود، به خانه برگشته و او را تنها گیر انداخته و به قتل رسانده است. بعد مجدد پسرش را به خانه آورده و به مدرسه هم نفرستاده است. به او گفته بود مادرت اتاق خواب را سمپاشی کرده و نباید در آن اتاق بروی و در تمام مدت پسرش هم در خانه بوده است.

همسایه روبرویی گفت، به چشمی درب منزلم چسب قطره‌ای چسبیده است؛ در حالی که صبح چنین چیزی نبود. گویا می‌خواسته همسایه‌ روبرویی انتقال جنازه را نبیند و ماشین هم جلوی در آماده بوده که جنازه را به بیرون از خانه ببرد. رفتن من فقط توانست منصوره را از اینکه جنازه اش را بسوزاند نجات دهد.

در برخی خبرها آمده است که او گفته من بعد از کشتن همسرم می‌خواستم فرزندمان را هم بکشم و خودکشی کنم اما بعد پشیمان شدم و با پلیس تماس گرفتم؛ در حالی که اینطور نبود و با حکم قضایی و توسط آتش‌نشانی در باز شد.


نظرات
آگهی تبلیغاتی

آخرین اخبار

تقدیر السودانی از مردم عراق/ کمیساریا: انتخابات با موفقیت برگزار شد
مسی: بارسلونا بخشی از زندگی‌ام است/دلم برایش تنگ می شود
دبیرکل حزب‌الله: مقاومت تضمینی برای حاکمیت لبنان است
درخواست بیش از 2 هزار سال زندان برای امام اغلو
هوای پایتخت 4 درجه سرد می‌شود
شبکه ضدامنیتی آمریکایی اسرائیلی، متلاشی شد
آغاز پرداخت مطالبات داروخانه‌ها و مراکز طرف قرارداد
اعلان جنگ ترامپ علیه دستگاه قضایی آمریکا
قالیباف: ناترازی در انرژی، صندوق های بازنشستگی و امنیت غذایی غوغا می‌کند
حمله پهپادی مجدد رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان
سقوط یک هواپیمای باری ترکیه در گرجستان +فیلم
در غروب نفوذ، اروپا تور می‌افکند
اعلام سقف جدید نرخ ارز نهاده‌های دام و طیور
جزئیات جدید از شبکه جاسوسی وابسته به آمریکا، اسرائیل و عربستان در یمن
یک ایرانی برترین مربی زن جوان سال آسیا 2025 شد
طالبان پاکستان مسئولیت بمب‌گذاری مرگبار در اسلام‌آباد را بر عهده گرفت
تشکیل پرونده قضایی برای منتشرکنندگان کشف 74 جسد در سد کرج
فرود اضطراری پرواز تهران–استانبول در تبریز برای نجات بیمار
فشارهای بین‌المللی برای خلع سلاح حزب‌الله
پول در دو راهی لمس و لمس‌ناپذیری
پدر مرحوم صابر کاظمی: پیام تسلیت رهبری برای ما قوت قلب بود
میدری خبر داد: پنجره واحد خدماتی حمایتی در آذر ماه رونمایی می‌شود
تعجب رسایی از جوابیه قوه قضاییه
پزشکیان: باید معیشت مردم را حل کنیم
اسناد شخصی دکتر مصدق به آرشیو ملی ایران سپرده شد
51 درصد خانواده‌های تهرانی اجاره‌نشین‌ هستند
درگذشت استاد برجسته نوازندگی بالابان و سرنا
سقوط یک بالگرد نظامی در نزدیکی مرز آذربایجان و گرجستان + فیلم
آخرین وضعیت شبنم نعمت‌زاده بعد از مرخصی زندان
لاریجانی: فرماندهی رهبر انقلاب ورق جنگ را برگرداند
وزیر دفاع پاکستان: کشور در وضعیت جنگی است
انتقاد قالیباف از ارائه سبد کالا به جای اجرای کالابرگ الکترونیک
فرود اضطراری پرواز تهران–استانبول در تبریز
وقتی یک دهه هشتادی نامزد «گرمی» شد
بازگشت پژمان جمشیدی به ایران شاید هفته آینده/ احضار چند نفر در پرونده جمشیدی
تسلیت رهبر معظم انقلاب به خانوادۀ صابر کاظمی
اعزام معلم به 17 کشور در قالب «سفیران آموزشی»
افزایش قیمت طلا و سکه امروز سه‌شنبه 20 آبان + جدول
موج بارش‌ها از شنبه آغاز می‌شود
علی لاریجانی: تمامی اهداف دولت و دیپلماسی بر لغو تحریم‌ها متمرکز است
تکذیب خبر کشف 74 جسد در سد کرج
حراج سکه طلا فردا برگزار می‌شود + جزییات و لینک سایت
درج نرخ مصرف کننده روی کیسه‌های برنج اجباری شد
رسوایی بی‌بی‌سی؛ از ترامپ تا غزه
نورنما | هوش مصنوعی در 1942 میلادی
وضعیت دما و بارش تا پایان آذرماه چگونه خواهد بود؟
وزیر نیرو: وضعیت سوخت نیروگاه‌ها مناسب است
ترامپ کنترل کنندگان ترافیک هوایی را تهدید کرد
ممنوعیت فعالیت «اسکای نیوز» امارات در سودان
انتقاد قالیباف از کندی بهینه‌سازی و واردات 6 میلیارد دلاری بنزین